مقدمه اين مقاله اشاره ميکند که نارضايتي از سيستمهاي مديريت دانش بازتاب مشکلات اساسي از جمله نقص تحليل سيستم هاست. طيفي از نرم افزارهايي که بعنوان سيستمهاي مديريت دانش عرضه شده اند مورد بررسي قرار گرفته و استدلال ميشود که بيشتر آنها بواقع ابزارهاي مديريت اطلاعات هستند که هرگز براي برآوردن نيازهاي سازمانهاي معروف به سازمانهاي يادگيرنده طراحي نشده اند. در خاتمه نتيجه گيري ميشود که خطر توسعه هاي تکنولوژيکي کاملا" در اين حيطه محسوس است که در آن دريافت نادرست تئوريها بطور مداوم رخ ميدهد و رهيافت کلي براي سرمايه فکري سازمان جانشنين رهيافت بالا به پايين طراحي سيستمهاي سنتي ميشود.